محل تبلیغات شما

بنده اعتقاد دارم باید گند بزنند به سر تا پای این مملکت. از سیستم اقتصادی بگیرید تا نظام ی. از مدرسه بگیرید تا دانشگاه. از خانواده بگیرید تا جامعه. از اتوبوس بگیرید تا تاکسی. از خواجه بگیرید تا بنده (شرمنده این یک مورد را باید در لفّافه می‌گفتم). از پوزیسیون تا اپوزیسیون. هیچ‌کدام آن‌طور که باید کار کنند، کار نمی‌کنند. همه‌شان یک‌جای کارشان که نه، هزاران جای کارشان می‌لنگد. همه‌شان حال آدم را به‌هم می‌زنند. هیچ‌کدام‌شان هیچی بلد نیستند، چون در این‌جا آموزشی وجود ندارد. کی کجا آموزش می‌بیند؟ مدرسه؟ دانشگاه؟ موسسات آموزشی؟ باید سر در همه‌شان گه مالید. دانشگاه مادرشان را هم دیدیم. چیز خاصّی نبود. این بنده‌ی خدا، صادق هدایت، حق داشت. حالا که انگار حال و روزمان بیشتر شبیه به آن دوران شده بیشتر می‌فهمم چه می‌گفت. واقعاً هرچه فحش در آن‌زمان نثار کرده بود، برای این‌زمان هم کاربرد دارد.

 

پی‌نوشت: این نوشته حاصل بی‌خوابی و بدحالی دیروز است. نیمه‌های شب نوشته شد و بعدش خواب آمد.

نوشته‌ای حاصل خشم و بی‌خوابی

من، دوستانم، بچّه‌های صبح و پسر حداد

وضعیّت آخرالزمانی اسب تورین؛ تصویر کردن معکوس خلقت

بگیرید ,همه‌شان ,بی‌خوابی ,حاصل ,دانشگاه ,حال ,بگیرید تا ,حق داشت ,داشت حالا ,حالا که ,هدایت، حق

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها